ایستاده‌ام بر دو راهی تردید. بر مسیر ندانستن. بر جاده تصمیم نگرفتن. در راه نخواستن.
آنچه کشته‌ام را امروز باید درو کنم و چه سخت است اگر امروز مزرعه را ملخ‌های بی‌فکری و سستی چنین ویران کرده باشند که جستن دانه گندمی، به آرزو ماند.
نشنیدم و عمل نکردم و همت نبستم هر کار که شاید و آن کار که باید.
پشیمانی و حسرت، خوب است برای درس گرفتن نه برای مانع شدن و از کار - پیش از قبل - افتادن.
گذشت آنچه گذشت، و کجاست آنچه خواهد آمد؟ برخیز و دریاب آنچه هست را، زمان بین هر دو عدم را.*»

* برداشتی از کلام امیرِ کلام

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها